گزارش کامل نشست مجازی «نظریهپردازی قرآنبنیان شهید صدر (ره)» +خلاصه +صوت
دومین نشست از سلسله نشست های آشنایی با زیست و اندیشه های شهید آیت الله سیدمحمد باقر صدر (ره) در تاریخ 26 آبانماه سال 1404 بصورت مجازی و در بستر اسکای روم با حضور طلاب جواب و ارائه ی حجت الاسلام سعید بهمنی صدرپژوه و نویسنده کتاب «نظریهپردازی قرآنبنیان شهید صدر» برگزار شد.
این سلسه نشست ها با هدف آشنایی با ابعاد سیره و اندیشه های راهبردی این شهید والا مقام برگار میشود. همزمان گروه های تحقیقاتی با واکاوی حیات پربرکت شهید صدر به الگویابی رهبری دینی شهید صدر در عراق می پردازند. در نهایت این نشست ها و پژوهشها به رویدادی حضوری در اسفندماه منتهی خواهد شد.
در ادامه خلاصه ای از روند نشست و محتوای ارائه شده ی استاد را با هم مرور می کنیم :
مقدمه: تبیین روششناسی تفسیر موضوعی در اندیشه شهید صدر
«بحثی که امروز در محضر شما هستیم، به روش تفسیر موضوعی شهید صدر اختصاص دارد. پیشتر، هفت مرحله اصلی این روش را بر اساس الگوی مفهومی که تدوین شده است، معرفی کردیم و اکنون به تبیین دقیقتر این مراحل خواهیم پرداخت.»
۱. مرحله اول: مسئلهشناسی
«نخستین مرحله، «مسئلهشناسی» است. در این گام، مفسر موضوعی موظف است مسئله مورد نظر خود را بهدقت شناسایی کند؛ یعنی دقیقاً بداند به دنبال پاسخ چه سؤالی از قرآن کریم است.»
۲. مرحله دوم: پیشینهشناسی
«مرحله دوم، «پیشینهشناسی» نام دارد. در این مرحله، مفسر باید تمام تلاشهای علمی بشر را که در راستای حل آن مسئله صورت گرفته است، شناسایی و بررسی کند. این امر به او کمک میکند تا از تجربیات گذشته آگاه شود و کار خود را از نقطه صفر آغاز نکند.»
۳. مرحله سوم: هدفگذاری
«پس از شناخت مسئله و پیشینه آن، نوبت به «هدفگذاری» میرسد. مفسر باید مشخص کند که از این پژوهش تفسیری به دنبال دستیابی به چه هدفی است. این هدفگذاری خود دارای دو مؤلفه اساسی است.»
3.1. تبیین رابطه «هست» و «باید»
«در این خصوص، دیدگاهی مطرح میشود که برخلاف نظر بسیاری است که رابطه میان «هست» و «باید» را در چارچوب منطق صوری تحلیل میکنند. آنها معتقدند از مقدماتی که همگی از جنس «هست» (گزارههای توصیفی) هستند، هرگز نمیتوان نتیجهای از جنس «باید» (گزاره انشایی) استخراج کرد. از این منظر، این ارتباط از جنس استنتاج در منطق صوری نیست؛ بلکه رابطهای غریزی و تکوینی است که در تمام موجودات زنده، از جمله انسان، وجود دارد.
برای مثال، درختانی که در درههای عمیق جنگلی میرویند، برای رسیدن به نور خورشید (یک «هست» و نیاز)، ضخامت تنه خود را کاهش داده و بر ارتفاع خود میافزایند (یک «باید» و واکنش تکوینی). این سازوکار نشان میدهد که ارتباط میان «هست» و «باید» در طبیعت برقرار است.»
3.2. مؤلفههای هدفگذاری: دستیابی به نظریه و رسالت
«هدفگذاری در تفسیر موضوعی شامل دو بخش اصلی است:
1- دستیابی به نظریه: اولین هدف، رسیدن به یک «نظریه» منسجم در مورد واقعیت و هستی است.
2- دستیابی به رسالتها: پس از دستیابی به نظریه، مرحله بعد پاسخ به این پرسش است که «اکنون که واقعیت هستی چنین است، چه باید کرد؟». این پرسش در حوزه «رسالتها» قرار میگیرد. امروزه از این رسالتها با عناوینی چون «دکترین» یا «راهبردهای برآمده از نظریه» یاد میشود. تا زمانی که قضایای ناظر به «هست» صورتبندی نشود، نمیتوان به دکترین، راهبرد و دستورالعمل دست یافت.
۴. مرحله چهارم: طرح سؤال
در این مرحله، مفسر پرسشهای دقیق خود را از قرآن کریم مطرح میکند. شهید صدر برای نمونه، در بحث سنتهای تاریخی، پرسشهایی از این دست را مطرح میسازند:
- سؤال از ثبوت: آیا تاریخ دارای سنتهای حاکم است؟
- سؤال از چیستی: ماهیت این سنتها چیست؟
- سؤال از چگونگی: این سنتها چگونه جاری میشوند؟
- سؤال از عوامل: چه عواملی موجب به جریان افتادن سنتها میشود؟
- سؤال از مصادیق: مصادیق این سنتها کداماند؟
- سؤال از نقش انسان و آسمان: نقش انسان و نبوت در جریان این سنتها چیست؟
این نوع پرسشها را میتوان درباره هر موضوعی مطرح کرد. همچنین، بررسی پیشینه مسئله به تسلط بر ابعاد گوناگون آن و در نتیجه، افزایش تعداد و عمق سؤالات کمک میکند. شهید صدر تأکید میکند که اساساً کار مفسر موضوعی، پرسشگری است و در این باره میفرمایند مفسر ترتیبی در جایگاه یک مستمع و شنونده قرار دارد، اما مفسر موضوعی، پرسشگری است که مجهولی دارد و میخواهد پاسخ آن را از قرآن بیابد.»
۵. مرحله پنجم: استنطاق از قرآن
«پس از طرح سؤالات دقیق و احتمالاً صورتبندی فرضیههای اولیه، به مرحله «استنطاق» یا به سخن درآوردن قرآن میرسیم.»
5.1. پیشنیاز استنطاق: اصول و قواعد اجتهادی مفسر
«پیش از ورود به مرحله استنطاق، شهید صدر بر یک پیشنیاز اساسی تأکید میکند: مفسر موضوعی باید روش برداشت خود از قرآن را به شیوه اجتهادی تنقیح کرده باشد. بهعبارت دیگر، او باید بهعنوان یک مجتهد در حوزه دلیل لفظی وارد مطالعات تفسیر موضوعی شود و اصول و قواعد اجتهاد خود را مشخص کند؛ مثلاً اینکه تا چه اندازه بر ظهور لفظ تکیه میکند، قرائن را چگونه تحلیل میکند و جایگاه سنت در تفسیر قرآن چیست.»
5.2. تفاوت اصول فهم در قضایای هستیشناختی و انشائیات
«اینجاست که تفاوت میان استنباط «بایدها» (احکام) و استخراج «هستها» (قضایای هستیشناختی) آشکار میشود. اصول فقه رایج، عمدتاً برای استکشاف انشاءات و احکام طراحی شده است. برای نمونه، در بحث اطلاقات، اجرای مقدمات حکمت برای استنباط حکم ضروری است. اما در قضایای توصیفی و هستیشناختی، قواعد ممکن است متفاوت باشند.»
5.3. نقش دلالتهای التزامی و علم مطلق خداوند
«در قضایای توصیفی، دلالتهای التزامی برخاسته از خود واقعیت هستند و در اختیار گوینده قرار ندارند. در این زمینه، استناد به علم مطلق خداوند اهمیت مییابد. همانطور که استاد احمد واعظی در کتاب نظریه تفسیر متن بهنیکی تبیین کردهاند، به دلیل علم مطلق خداوند، تمام دلالتهای التزامی یک گزاره—حتی آنهایی که در اعصار بعد توسط انسانها کشف میشوند—از همان لحظه بیان، مراد خداوند بودهاند. این برداشت، دلبخواهی نیست و باید مبتنی بر لزوم عقلی، عرفی یا عادی باشد.
برخلاف انسان که ممکن است به لوازم سخن خود آگاه نباشد (همانطور که در بازجوییها از ناخودآگاه افراد برای کشف حقایق استفاده میشود)، خداوند به تمام لوازم کلام خویش علم مطلق دارد. بنابراین، هر دلالت التزامی معتبری که از متن به دست آید، مراد الهی بوده است، مگر آنکه قرینهای برخلاف آن وجود داشته باشد.»
۵. ۴. استخراج مدالیل تفسیری فراتر از دلالت مطابقی
«در مرحله استنطاق، مفسر باید تمام «مدالیل تفسیری» مرتبط با مسئله را گردآوری کند. این مدلولها صرفاً به دلالتهای مطابقی و لفظی محدود نمیشوند. برای روشن شدن این مفهوم، میتوان به پروژه «خوانش تمدنی قرآن» اشاره کرد. با وجود آنکه واژه «تمدن» (الحضارة) در هیچ جای قرآن به کار نرفته است، میتوان با صورتبندی دقیق، مدلولهای مرتبط با تمدن را از قرآن استخراج نمود. این نشان میدهد که «مدالیل تفسیری» منحصر به دلالتهای مطابقی و حمل اولی نیست و میتواند شامل حمل شایع و دلالتهای التزامی نیز باشد.»
۵. ۵. اجتهاد، نوآوری و صورتبندی نهایی
«پس از گردآوری تمام مدالیل تفسیری، نوبت به «اجتهاد، نوآوری و صورتبندی» میرسد. این مرحله نیازمند خلاقیت و عمقنگری مفسر برای ترکیب دادهها و ارائه یک ساختار منسجم است.»
۶. مرحله ششم: مقایسه با دستاوردهای بشری
«پس از اتمام مرحله استنطاق، هنوز فرآیند به پایان نرسیده و نظریه نهایی شکل نگرفته است. در این گام، شهید صدر بر ضرورت «مقایسه یافتههای قرآنی با دستاوردهای دانش بشری» که در مرحله پیشینهشناسی شناسایی شدهاند، تأکید میورزند.»
۶. ۱. مؤلفههای مطالعه تطبیقی
«این مقایسه باید در ابعاد گوناگون صورت گیرد:
- مقایسه اهداف: هدف قرآن از طرح مسئله با هدف مکاتب بشری مقایسه شود.
- مقایسه مبانی: مبانی فکری و فلسفی دیدگاه قرآنی با مبانی مکاتب دیگر (مانند دیدگاه مادیگرایانه) تطبیق داده شود.
- مقایسه دستاوردها: نتایج و راهحلهای ارائهشده مقایسه گردند.»
۶. ۲. هدف از مقایسه: تصحیح و تکمیل یافتههای بشری
«هدف از این مطالعه تطبیقی، داوری درباره یافتههای بشری بر اساس معیار قرآنی است. در این فرآیند، مفسر به یک فهم اسلامی و صحیح از آن دستاوردها میرسد، خطاها و کاستیهای آنها را روشن میسازد و در نهایت، با حاکم کردن منطق قرآن، به تصحیح و تکمیل آن علوم میپردازد.»
۷. مرحله هفتم: دستیابی به نظریه قرآنی
«پس از طی کردن موفقیتآمیز مراحل پیشین، بهویژه مقایسه تطبیقی، مفسر به یک «نظریه قرآنی» جامع و منسجم در آن موضوع خاص دست مییابد؛ نظریهای که هم ریشه در وحی دارد و هم با آخرین دستاوردهای بشری در تعامل بوده و آنها را ارزیابی کرده است.»
